Papers by Nariman Jahanzad
فضا و دیالکتیک, 2024
به سادگی تمام، فقط باید توجه خود را به برآمدن جهان معطوف کنیم. باید به از هیچای توجه کنیم که عمل... more به سادگی تمام، فقط باید توجه خود را به برآمدن جهان معطوف کنیم. باید به از هیچای توجه کنیم که عملی جادویی نیست بلکه برآمدنِ بیدلیل چیزهاست، برآمدن آنچه خود را میدهد و شاید بعدها برای خود دلایل و غایاتی بیابد و از آنها فراتر رود- اینکه میتواند بدون هیچ مقصود یا ملاحظهای به نیستی بازگردد. نیستی تنها مناطیست که از طریق آن هرچیزی میتواند معنا یابد چرا که در غیر این صورت معنا پیشاپیش دادهشده میبود
فضا و دیالکتیک, 2024
برای ما دیگر بنیادی وجود ندارد- و با این حال هنوز نمیدانیم چگونه میتوانیم خود را همچون موجوداتی... more برای ما دیگر بنیادی وجود ندارد- و با این حال هنوز نمیدانیم چگونه میتوانیم خود را همچون موجوداتی «بدون چرا» درک و تجربه کنیم، چگونه میتوانیم خود و زندگی را به عنوان یک کل ببینیم و بپذیریم، به نحوی که گویی گل سرخ سیلسیوس هستیم.
فضا و دیالکتیک, 2023
در متن حاضر تلاش میکنم نظریهی تولید فضای لوفور را بر اساس نسبت اندیشهی او با سنتهای فلسفی مش... more در متن حاضر تلاش میکنم نظریهی تولید فضای لوفور را بر اساس نسبت اندیشهی او با سنتهای فلسفی مشخصی که شرحشان به اختصار در مقالهی نخست آمد باز کنم. نشان میدهم که لوفور در امتداد سنت پدیدارشناسی انتقادی، همتافت بدنمندی-پراکسیس-فضامندی را به منزلهی تضایف بنیادی پدیدارشناسی میگیرد و آن را در قالبی دیالکتیکی میریزد تا نظریهی ماتریالیستی یکپارچهای از تولید فضا به دست دهد. چنانکه در مقالهی اول اشاره کردم، شرح حاضر صرفاً دیباچهایست بر امکان خوانشی بینامتنی از نظریهی تولید فضای لوفور و ادعایی فراتر از آن ندارد.
فضا و دیالکتیک, 2023
رسالهی آنری لوفور در مقام فیلسوف که در قالب دو مقاله ارائه میشود دیباچهایست بر نظریهی تولید... more رسالهی آنری لوفور در مقام فیلسوف که در قالب دو مقاله ارائه میشود دیباچهایست بر نظریهی تولید فضای لوفور بر پایهی نسبت فکر او با سنتهای فلسفی مشخص. متن تلاشی اولیه است برای اندیشیدن به امکان خوانش لوفور در مقام متفکری متعلق به سنت پساپدیدارشناسی. غایت رساله طرح چند مسأله و برداشتن گامی بسیار کوچک در راستای ارائهی خوانشی بینامتنی از اندیشهی اوست.
در مقالهی نخست میکوشم پس از مقدمهای کوتاه دربارهی زمینههای ظهور فلسفهی مدرن بطور عام و اندیشهی کانت بطور خاص، ریشههای فلسفی فکر لوفور را با تکیه بر چهار مسأله – شرایط امکان پدیداری اشیاء، تنش اراده و عقل، زمانمندی آگاهی، و انسان در مقام فعل- برجسته کنم. در بخش نخست با بررسی وجوهی از فلسفهی کانت این مسائل باز میشوند. بخش دوم به شرح اجمالی تحولات آنها در سنت پدیدارشناسی اختصاص دارد. در این بخش، بطور مشخص میکوشم به اجمال وجوهی از اندیشهی هوسرل، هایدگر و مرلوپونتی را که بیشترین تأثیر را بر لوفور گذاشتهاند برجسته کنم. در این قسمت وابستگی اندیشهی لوفور را به سنت پدیدارشناسی با تکیه بر سه مقولهی اساسی نشان میدهم: تضایف پدیدارشناسی و دوگانهی بیواسطگی/باواسطگی، جایگاه افق، بدن و فضا در تقویم آگاهی، و مفهوم تاریخمندی آگاهی و زیستجهان. این زمینههای فلسفی را بدون پیشفرض گرفتن دانش فلسفی مخاطب اجمالاً شرح میدهم تا شرایط لازم برای فهم بهتر نظریهی تولید فضا در مقالهی دوم فراهم آید.
فضا و دیالکتیک, 2022
فرهنگ ما به چه طریق وجود نظم را نشان میدهد، چگونه مبادلهها از قوانینشان، موجودات زنده از قواعد... more فرهنگ ما به چه طریق وجود نظم را نشان میدهد، چگونه مبادلهها از قوانینشان، موجودات زنده از قواعد تکرارشوندهشان، واژهها از تسلسلشان و ارزش بازنمودیشان، که جملگی شکلهای آن نظماند، تبعیت میکنند؛ چه شکلهایی از نظم به رسمیت شناخته شدند، وضع شدند و به فضا و زمان پیوند خوردند، تا شالودهی ایجابی دانشهایی را که در دستورزبان و فیلولوژی، در تاریخ طبیعی و زیستشناسی، در مطالعهی ثروت و اقتصاد سیاسی بکار میروند ایجاد کنند. پرپیداست که چنین تحلیلی ربطی به تاریخ ایدهها یا تاریخ علم ندارد، بلکه پژوهشیست با هدف کشف این نکته که دانش و نظریه بر چه اساسی ممکن شده؛ دانش در چارچوب کدام فضای نظم قوام یافته است؛ بر پایهی چه ماتقدم تاریخی و در بستر کدام ایجابیت، ایدهها مجال ظهور یافتند، علوم پا گرفتند، تجربه در فلسفهها مورد تأمل قرار گرفت، عقلانیتها شکل گرفتند، و چه بسا بعدش خیلی زود منحل و ناپدید شدند. به این اعتنا، هدف من توصیف پیشرفت دانش بسوی ابژکتیویتهای نیست که علم معاصر نهایتاً در چارچوب آن بازشناخته میشود؛ بلکه تلاشم برجسته کردن میدان معرفتشناختی است، یعنی اپیستمهای که دانشها در آن ــ فارغ از تمام معیارهایی که به ارزش عقلانی آنها یا اشکال عینیشان ارجاع میدهند ــ ایجابیت را پیریزی میکنند و از آن راه تاریخی را آشکار میسازند که نه تاریخ تکامل روبهجلو، بلکه تاریخ شرایط امکان آنهاست؛ در این توصیف، باید آن پیکربندیهای درون فضای دانش که به اشکال گوناگون علم تجربی مجال بروز دادهاند آفتابی شوند. این پژوهش نه تاریخ به معنای سنتی کلمه بلکه نوعی «دیرینهشناسی» است
فضا و دیالکتیک, 2022
در تفسیر هایدگر از کانت میخواهم به دو مسألهی اصلی اشاره کنم. اول اینکه هایدگر معتقد است کانت تم... more در تفسیر هایدگر از کانت میخواهم به دو مسألهی اصلی اشاره کنم. اول اینکه هایدگر معتقد است کانت تمایز انتیک/انتولوژیک را تشخیص داده؛ نکتهی دوم راجع به نقش فضا و زمان، و علیالخصوص برتریدادن زمان به فضا است. بنابراین اول یادآوری میکنم که شناخت انتیک ناظر بر موجودات خاص است؛ شناخت انتولوژیک ناظر بر شرایط پیشینی شناخت انتیک است، یعنی نه هستندگان بلکه معطوف به هستی است. دغدغهی اصلی هایدگر متقدم بویژه در هستی و زمان همین شناخت انتولوژیک است. جریان غالب کانتپژوهی در زمان هایدگر نوکانتیسم مکتب ماربورگ بود که نقد عقل محض را اثری در حیطهی معرفتشناسی میدانست. این تلقی، که از سوی کوهن، ریکرت و ناتورپ و دیگران مطرح شد، از اواخر سدهی نوزدهم تا اوایل سدهی بیستم نفوذی گسترده داشت. هایدگر- هنگام تدریس در ماربورگ- مستقیم با این تفسیر سرشاخ میشود: نقد عقل محض نظریهی شناخت است، اما نه نظریهای دربارهی شناخت انتیک (یعنی تجربه) و معرفتشناسی، بلکه راجع به شناخت انتولوژیک است- فلسفهی استعلایی، هستیشناسی. شناخت انتیک (از موجودات) باید با بنیادهای انتولوژیک (هستی) مطابق باشد. معنای راستین انقلاب کوپرنیکی کانت- اینکه به عوض مطابقت شناخت ما با ابژهها، ابژهها باید با شناخت ما مطابق باشند- همین است
فضا و دیالکتیک, 2022
استدلال مقالهی حاضر این است که کار مارتین هایدگر برای درک پروژهی فکری آنری لوفور اهمیت بسزایی د... more استدلال مقالهی حاضر این است که کار مارتین هایدگر برای درک پروژهی فکری آنری لوفور اهمیت بسزایی دارد. مقاله نشان میدهد که هایدگر در کنار سه متفکر تأثیرگذارِ لوفور ــ هگل، مارکس و نیچه ــ قرار دارد، منتها هایدگری که به نحوی خاص تفسیر میشود و در بوتهی نقد مارکسیستی قرار میگیرد. بحث بهتفصیل از خلال بازخوانی تولید فضای لوفور دنبال میشود. دو اصطلاحی که در عنوان این کتاب آمده باید بررسی شوند. درحالیکه اهمیت فضا در بصیرتهای برگرفته از هایدگر آبشخور دارد، تأکید بر تولید حاکی از سرشت سیاسی و مارکسیستی پروژهی تولید فضا است. به این اعتنا، تولید فضا در میانهی مارکس و هایدگر قرار میگیرد و باید بر همین اساس خوانده شود. مقاله با اشاراتی دربارهی همپیوندی تاریخ، فضا و سیاست پایان مییابد و امکان نوعی هایدگریسم چپ را پیش مینهد
فضا و دیالکتیک, 2022
چگونه و چرا دولت بر برخی کاربریهای زمین و الگوهای سکونت برچسب رسمی میزند اما برخی دیگر مستوجب ک... more چگونه و چرا دولت بر برخی کاربریهای زمین و الگوهای سکونت برچسب رسمی میزند اما برخی دیگر مستوجب کیفر شناخته میشوند و انگِ غیررسمیبودن بر ناصیهشان داغ زده میشود؟ پرسشیست سخت مبرم، چرا که، در بسیاری موارد، امر «رسمی» چه بسا انطباقی با برنامههای جامع و ضوابط قانونی نداشته باشد اما از جانب دولت به رسمیت شناخته شود، و ارزش فضایی به مراتب بیشتری نسبت به امر «غیررسمی» به آن داده شود. از خلال این قسم جغرافیاهای شهری تبعیضآمیز است که سلسلهمراتب اجتماعیِ طبقه، نژاد، و قومیتْ متصلب و حفظ میشوند. زیست غیررسمیِ نخبگان در چشم بههمزدنی به نظم فضایی رسمی تبدیل میشود، حال آنکه گروههای منقادْ ناچار به زندگی در وضعیتیاند که میتوان آن را «فضاهای شبزده»ی طرد، یا در بهترین حالت، «فضاهای خاکستری»ای دانست که وضع حقوقی نامشخصی دارند. به این اعتنا، این تولید و بهنظمکشیِ فضا، تولید و بهنظمکشیِ تفاوت اجتماعی هم هست. این بدنامسازیِ گزینشی از جانب دولت در بسترهای منطقهای بسیار متفاوت و در قلمروهای بسیار مختلف رخ میدهد اما در این متن بر روی مالکیت و استفاده از املاک تمرکز میکنم، و چشم خود را به مناظر چندپارهشدهی ارزش فضایی که خصلت مناطق کلانشهریِ جنوب جهانیست میدوزم
فضا و دیالکتیک, 2021
میانجیگری در برنامه ریزی
فضا و دیالکتیک, 2021
این یادداشت کوتاه قصد دارد برای بررسی روابط میان فعالیت برنامهریزی دولت، تقسیم فضایی کار، و تقسی... more این یادداشت کوتاه قصد دارد برای بررسی روابط میان فعالیت برنامهریزی دولت، تقسیم فضایی کار، و تقسیمهای جنسیتی منتج از آن، مقدماتیترین چارچوب را ارائه کند.
فضا و دیالکتیک, 2021
بررسی سه جریان تاریخی در برنامه ریزی شهری. پیتر مارکوزه
فضا و دیالکتیک, 2021
مقالهی حاضر میکوشد مطالعهی تغییر شهری را از تفسیرهای رابطهای و مطلق از فضا دور سازد، و برخورد... more مقالهی حاضر میکوشد مطالعهی تغییر شهری را از تفسیرهای رابطهای و مطلق از فضا دور سازد، و برخوردی دقیقتر و تأملی انتقادی بر تولید اجتماعی شهر-منطقهها داشته باشد. در این راستا نویسنده با استفاده از رویکردی برگرفته از تولید فضای لوفور به بررسی استراتژیهای منطقهگرایی کلانشهری در ناحیهی مرکزی نیویورک میپردازد. با تفسیرِ شهر-منطقه به منزلهی برساختهای اجتماعی که بازتابدهندهی رابطهی همپیوندِ سه عنصر فضایی، یعنی فضای تصور شده، فضای ادراکشده و فضای زیسته است، برمینهیم که سکوت و خاموشی فضای زیسته در منطقهگرایی کلانشهری حاکی از نوعی وضعیتِ پسا-سیاسی است، که در آن، ایدئولوژی، گفتمان و چشماندازِ هژمونیکْ دموکراسیِ شهریِ فربه را نفی و طرد میکند. همین توانایی درگیرشدن با دینامیسم تغییر اجتماعی و مناسبات میان فضاها است که سبب میشود نظریهی فضایی لوفور برای مطالعهی ساختارهای حکمرانیِ متغیر و نوظهور ارزش بسیار داشته باشد.
فضا و دیالکتیک, 2021
ترجمه فصل اول از کتاب «برنامه ریزی همکارانه» نوشته پتسی هیلی
فضا و دیالکتیک, 2020
چگونه از شر کابوس نیچه خلاص شویم؟
فضا و دیالکتیک, 2020
نگاهی به مفاهیم اکوتکنیک، سیاست و امر سیاسی در اندیشه ژان لوک نانسی/ نوشته ایلان وال
فضا و دیالکتیک, 2020
مقدمه کتاب ژان لوک نانسی، نوشته ی ماری-ایو مورین
فضا و دیالکتیک, 2020
تحلیل نسبت عقلانیت و قدرت/ بنت فلوبیر
فضا و دیالکتیک, 2020
آثار یورگن هابرماس و میشل فوکو اگر با هم در نظر گرفته شوند، تنشی ذاتی در مدرنیته را نشان میدهند... more آثار یورگن هابرماس و میشل فوکو اگر با هم در نظر گرفته شوند، تنشی ذاتی در مدرنیته را نشان میدهند. این تنش میان امر هنجارین و امر واقعی است، میان آنچه باید کرد و آنچه واقعاً انجام شده است. درکِ این تنش برای درک دموکراسیِ مدرن حیاتی است؛ درک چیستیِ دموکراسی مدرن و اینکه این دموکراسی چه میتواند باشد. گفته شده است که یکی از راههای موثرِ تقویتِ دموکراسی، تقویتِ جامعهی مدنی است. این مقاله مطالعهای تطبیقی است از دیدگاههای اصلیِ هابرماس و فوکو در خصوص دموکراسی و جامعهی مدنی. بطور مشخصتر، اخلاقِ گفتمانِ هابرماس در تقابل با اخلاق و تحلیل قدرتِ فوکو قرار میگیرد و امتیازاتِ هر یک از آنها برای کسانی که به درک و ایجادِ تغییرِ اجتماعیِ دموکراتیک علاقهمندند، مورد ارزیابی و بررسی قرار میگیرد.
فضا و دیالکتیک
جدال های قلمی بر سر ویروس کرونا
جورجو آگامبن, دیویا دیوِدی, روبرتو اسپوزیتو, ژانلوک نانسی, سرجی... more جدال های قلمی بر سر ویروس کرونا
جورجو آگامبن, دیویا دیوِدی, روبرتو اسپوزیتو, ژانلوک نانسی, سرجیو بنوِنوتو, شاج موهان, میشل فوکو
فضا و دیالکتیک
تأملی در باب نسبت ارزش و امر بی قیمت
Uploads
Papers by Nariman Jahanzad
در مقالهی نخست میکوشم پس از مقدمهای کوتاه دربارهی زمینههای ظهور فلسفهی مدرن بطور عام و اندیشهی کانت بطور خاص، ریشههای فلسفی فکر لوفور را با تکیه بر چهار مسأله – شرایط امکان پدیداری اشیاء، تنش اراده و عقل، زمانمندی آگاهی، و انسان در مقام فعل- برجسته کنم. در بخش نخست با بررسی وجوهی از فلسفهی کانت این مسائل باز میشوند. بخش دوم به شرح اجمالی تحولات آنها در سنت پدیدارشناسی اختصاص دارد. در این بخش، بطور مشخص میکوشم به اجمال وجوهی از اندیشهی هوسرل، هایدگر و مرلوپونتی را که بیشترین تأثیر را بر لوفور گذاشتهاند برجسته کنم. در این قسمت وابستگی اندیشهی لوفور را به سنت پدیدارشناسی با تکیه بر سه مقولهی اساسی نشان میدهم: تضایف پدیدارشناسی و دوگانهی بیواسطگی/باواسطگی، جایگاه افق، بدن و فضا در تقویم آگاهی، و مفهوم تاریخمندی آگاهی و زیستجهان. این زمینههای فلسفی را بدون پیشفرض گرفتن دانش فلسفی مخاطب اجمالاً شرح میدهم تا شرایط لازم برای فهم بهتر نظریهی تولید فضا در مقالهی دوم فراهم آید.
جورجو آگامبن, دیویا دیوِدی, روبرتو اسپوزیتو, ژانلوک نانسی, سرجیو بنوِنوتو, شاج موهان, میشل فوکو
در مقالهی نخست میکوشم پس از مقدمهای کوتاه دربارهی زمینههای ظهور فلسفهی مدرن بطور عام و اندیشهی کانت بطور خاص، ریشههای فلسفی فکر لوفور را با تکیه بر چهار مسأله – شرایط امکان پدیداری اشیاء، تنش اراده و عقل، زمانمندی آگاهی، و انسان در مقام فعل- برجسته کنم. در بخش نخست با بررسی وجوهی از فلسفهی کانت این مسائل باز میشوند. بخش دوم به شرح اجمالی تحولات آنها در سنت پدیدارشناسی اختصاص دارد. در این بخش، بطور مشخص میکوشم به اجمال وجوهی از اندیشهی هوسرل، هایدگر و مرلوپونتی را که بیشترین تأثیر را بر لوفور گذاشتهاند برجسته کنم. در این قسمت وابستگی اندیشهی لوفور را به سنت پدیدارشناسی با تکیه بر سه مقولهی اساسی نشان میدهم: تضایف پدیدارشناسی و دوگانهی بیواسطگی/باواسطگی، جایگاه افق، بدن و فضا در تقویم آگاهی، و مفهوم تاریخمندی آگاهی و زیستجهان. این زمینههای فلسفی را بدون پیشفرض گرفتن دانش فلسفی مخاطب اجمالاً شرح میدهم تا شرایط لازم برای فهم بهتر نظریهی تولید فضا در مقالهی دوم فراهم آید.
جورجو آگامبن, دیویا دیوِدی, روبرتو اسپوزیتو, ژانلوک نانسی, سرجیو بنوِنوتو, شاج موهان, میشل فوکو